رازنوشتِ يــــه پسرهــــ

 

سلام آل

اول یه چی بگم:

من بی ال نيــــــــــــستم.

مگه هركي دوست دخترنداشته باشه ودنبال يه رفيق بگرده كه تنهايي هاشو واسش پركنه كه نره سمت گناه ودختربازيو اين اراجيف ديگه ازنظرشما يا بي ال هست يا گ ي آره؟؟؟

من اينا نيستم فقط يه پسر معمولي ونيمه مذهبي.....بگذريم حالا بريم سراغ خاطره موعد قرار:

لعنت به هر حس يه طرفه میدونین دیشب چی شد؟اگه میدونین چرا نمیگین

نزدیک موعدقراربودومن یدفه یه فکرایی اومد توسرم:پسر داری چیکار میکنی این چجور دوست شدنه؟ آدم که یه دفه یکیو میبینه ذرتی نمیره باش رفیق شه تازه اونم اولین اسی که بش داده بودم که من ازت خوشم میاد ودوست دارم باهات رفیق شم وواسم مهر داریو این حرفاديگه طرف باخودش چه فكرايي كرده معلوم ني...بهرحال حالا وقت قرار بود وواسه فک کردن دیــــــــــــــربايد ميرفتم ورفتم....

رمز ادامه مطلبو فقط به كسايي ميدم كه از سمت چپ وب باهام تبادل لينك خودكار كنن ياتوخبرنامه عضو شن (البته ببخشيد ها قصد گرو كشي ندارم(يني دارم))

توجه كنين اگه رمزو خاستين از طريق خبرنامه بگيرين ايميل خبرنامه ممكنه تو اسپم هاتون بره...حواستون باشه


ادامه مطلب


Power By: LoxBlog.Com